تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی
آکادمی کدیاد
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 شهریور 1400
17 مورد از تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی
تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی وجود دارد که علاقه عمومی به برنامهنویسی را تنها به معنای درک عمومی برنامهنویس بودن میدانند نه بهعنوان یک سرگرمی. بااینحال باورهای غلط در این زمینه فراوان است.
با شروع قرن 21 و افزایش روزافزون در زمینه فناوری، برنامهنویسی رونق گرفت. حتی افرادی که قصد امرارمعاش از این طریق ندارند نیز در برنامهنویسی احساس نیاز میکنند که در مورد آن چیزی یاد بگیرند. این مسئله درست مانند کسی است که قصد ندارد مترجم شود اما ممکن است بخواهد به زبان دیگری صحبت کند. در این مقاله به مواردی از این باورهای غلط خواهیم پرداخت.
1. خستهکننده است.
یکی از بارزترین تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی، خستگی است. البته در دید مخاطبانی که تنها آنها را از دور میبینند. زمینهای که یک نفر برایش جذاب است، برای دیگری ممکن است بهشدت کسلکننده باشد. اما باورهایی در مورد برنامهنویسی وجود دارد مثلاً اینکه این کار، تکراری و پرزحمت است که بیشتر موردعلاقه افرادی است که عاشق ریاضی و اعداد هستند که واقعیت ندارد.
اشتباهات مهلک برنامه نویسان تازه کار
در مرکز برنامهنویسی حل مسئله است. به این صورت که وظیفهای وجود دارد که باید انجام شود، و شما باید بهترین راهی که آن را حل میکند، بنویسید. یا برنامه شخص دیگری را طوری تطبیق دهید که کارهای موردنیاز او را انجام دهد.
در نهایت باید گفت که این کار میتواند سخت و طاقتفرسا باشد. بهعنوانمثال، لحظاتی در برنامهنویسی وجود دارد که کد شما 99٪ از کارهایی را که شما میخواهید را انجام میدهد، اما نمیتوانید بفهمید که در 1٪ آن چه مشکلی پیشآمده است؛ بنابراین شما باید به دنبال اشتباه بگردید. وقتی همه چیز کنار هم قرار گیرد و دقیقاً همانطور که شما میخواستید کار کند، آنوقت دیگر حوصلهتان سر نخواهد رفت.
2. یک مهارت برای افراد باهوش است.
شاید به دلیل بودن موضوعات مختلف ریاضی در برنامهنویسی، این تصور اشتباه وجود داشته باشد که افراد ماهر در برنامهنویسی مانند فیزیک، ریاضیات یا مهندسی خوب عمل میکنند. با اینکه برنامهنویسی، با موضوعاتی مانند حل مسئله، ریاضی و تواناییهای تحلیلی همپوشانی دارد، اما به همان اندازه با سایر موضوعات مانند فلسفه، همپوشانی دارد. درحالیکه به طور قطعی نمیتوان گفت که کدام یک با مهارتهای مشابه برنامهنویسی ارتباط دارند.
بر خلاف این تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی، هیچ بخشی از آن از شما نمیخواهد که نابغه باشید. بااینحال مهم است که بتوانید منطقی فکر کنید و به طور درستی مشکل را حل کنید. اگر شما از آن دسته افرادی هستید میخواهید همه چیز را کوتاه کنید و سریع نتیجهگیری کنید، ممکن است از برنامهنویسی خوشتان نیاید. اما اگر فردی صبور هستید و تمام تلاش خود را برای حل مشکل و یافتن پاسخی انجام میدهید، ممکن است یک برنامهنویس عالی شوید.
3. اگر کدی را ننویسید، یک برنامهنویس بد هستید.
هنگامیکه شروع به یادگیری برنامهنویسی میکنید، معمولاً با اصول اولیه شروع میکنید. ممکن است با یادگیری متغیرهای مختلف یا ایجاد برنامهای برای انجام کارهایی ساده مانند ضرب اعداد یا نمایش اشکال مختلف روی صفحه شروع کنید.
درعینحال که در فرایند یادگیری، تمام مراحل مختلف را برای خودتان طی میکنید و حتی در این راه باید ابتدا برنامهای که شخص دیگری نوشته است را کپی کنید و یاد بگیرید، مانند آن بنویسید. اما بعد از آن که یاد گرفتید، تمرکز بر نوشتن کد برای یک هدف خاص و متفاوت مهم است. پس بر یادگیری تمرکز میکنید. اما دقت داشته باشید که وظیفه شما لزوماً نوشتن کد جدید نیست.
به همین دلیل قطعات کد برای مقاصد خاص وجود دارد که جایگذاری آن مشکلی ندارد و باید در جهت حل مشکل باشد. در نتیجه برخلاف تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی، مبنی بر نوشتن همه کدها بدون کپیکردن، نقش شما این است که تمام این دستورات را به روشی صحیح و منطقی کنار هم بنویسید که مسئله شما را برطرف کند.
4. همه زبانهای برنامهنویسی یکسان هستند.
وقتی میخواهید تصمیم بگیرید که کدام زبان برنامهنویسی را یاد بگیرید، ممکن است خیلی نگران تصمیم نباشید، زیرا ممکن است با این تصور اشتباه روبرو شده باشید که همه زبانهای برنامهنویسی یکسان هستند. در اصل، زبانهای برنامهنویسی دارای یکپایه هستند. اما کاملاً شبیه به هم نیستند.
به عبارتی میتوان گفت که زبانهای برنامهنویسی مختلف برای کارهای مختلف طراحی شدهاند. درحالیکه ممکن است یک کار را با اکثر زبانها انجام دهید، در برخی این کار ممکن است کمی پیچیده باشد. تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی در خصوص زبان برنامهنویسی ایدهآل نیز وجود دارد. به این معنا که اگر زبان دیگری یاد بگیرید، فکر میکنید، وقت خود را تلف کردهاید.
بهعنوانمثال، برخی از افراد اصرار دارند که مبتدیان باید با C شروع کنند و سپس ++ C را یاد بگیرند. اما یک عامل وجود دارد که C و ++ C دشوار هستند. درحالیکه پایتون و جاوا اسکریپت بهعنوان زبانهای سادهتر برای مبتدیان شناخته میشوند. اما نگرانی در مورد اینکه آیا شما بهترین زبان مطلق را یاد میگیرید، کاملاً بیهوده است.
5. برنامهنویسی خلاق نیست.
کدنویسی به همان شیوهای نویسندگی خلاقیت دارد، خلاق است. بستگی به این دارد که با آن چه میکنید. نوشتن، بهسادگی فرایند تولید هر شیء که به خلاقیت نیاز دارد، هیجانانگیز و خلاقانه است. به این صورت که شما بهعنوان برنامهنویس، برای حل مشکلات به خلاقیت نیاز دارید.
در برنامهنویسی، شما ابزارهایی مثل کدهای متفاوت و پرکاربردی دارید که در کنار هم میتواند مشکلی را حل کند اما مراحل و چیدن آنها کنار هم به عهده شما است. در غیر این صورت شما در گیر تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی شدهاید.
6. برای برنامهنویسی به مهارتهای درجه یک کامپیوتر نیاز دارید.
برنامهنویسان گاهی اوقات افراد مبتدی در فناوری اطلاعات و کامپیوتر هستند، اما این موضوع یک قاطعیت کلی نیست. اگر چاپگر شما خراب شده و یا نمیتوانید آن را به کامپیوتر خود متصل کنید، هیچگاه به طور مطلق، یک برنامهنویس نمیتواند این مشکل را حل نماید. در نتیجه فناوری اطلاعات و برنامهنویسی دو زمینه بسیار متفاوت هستند. درحالیکه یک برنامهنویس حرفهای و ماهر ممکن است هیچگاه نداند که اشکال عملکرد ویندوز چگونه برطرف میشود. اما به این تعبیر نمیشود که دانش خوب IT برای یک برنامهنویس مفید نخواهد بود.
7. برنامهنویسی توسط افراد 18 تا 30 ساله انجام میشود.
مردم یک کلیشه در مورد برنامهنویسان در ذهن دارند و تبدیل به تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی، شده است. به طور معمول یک برنامهنویس یک فرد بسیار فنی است، احتمالاً در بیستسالگی. آنچه مهم است داشتن رویکرد سیستماتیک و توانایی حل مشکلات است. کودکان و افراد مسن نیز گاهاً وارد این تخصص شدهاند و با آن راحتاند. در نتیجه میتوان قاطعانه گفت که کدنویسی میتواند در هر سنی باشد
8. برای برنامهنویس بودن باید در ریاضیات متخصص باشید.
ریاضیات و برنامهنویسی آنچنان پایدار و قاطعانه به هم مرتبط نیستند. در ایجاد یک برنامه خلاقیت زیادی وجود دارد و اگرچه برخی از بخشهای برنامهنویسی وجود دارد که ممکن است شامل ریاضیات پیچیده باشد، اما موارد دیگری وجود دارد که تقریباً هیچ دانش ریاضی احتیاج ندارد.
برنامهنویس به مهارتهای زیادی نیاز دارد، ریاضیات مطمئناً در این راه مفید خواهد بود، اما همه چیز نیست. یادگیری تفکر منطقی، نوشتن کد قابلاجرا، خوانا و توانایی برقراری ارتباط مؤثر در خیلی از جوانب بسیار مهمتر است.
9. نیاز به هوش بالایی دارید تا بتوانید کدنویسی کنید.
بله کدنویسی به هوش نیاز دارد، اما بیشتر از آن مستلزم تمایل به یادگیری، توانایی تجزیه مشکلات به مسائل کوچکتر و البته پشتکار است. برنامهنویس بهخاطر اینکه چیزهای جدیدی خلق میکند و افراد کاملاً منطقی هستند، این باور وجود دارد که باید افراد بسیار باهوشی باشند. اما برنامهنویسان موجودات برتر با مغز بزرگ نیستند. اگر کسی بخواهد میتواند این کار را انجام دهد.
10. برای ورود به برنامهنویسی به مدارک خاصی احتیاج دارید.
کدنویسی یکدنیای پرزرقوبرق است و به شما این امکان را میدهد که همه چیز را به هم بزنید و بسازید، آنها را زنده کنید و سپس آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید. ایجاد یک قطعه کد خوب برای یک برنامهنویس رضایتبخش است، مانند حل یک معما، و باید گفت که شما در برنامهنویس همیشه نکات جدیدی یاد میگیرید.
11. برنامهنویسان غیر اجتماعی هستند.
برنامهنویسان اغلب بهعنوان موجوداتی غیرانسانی در نظر گرفته میشوند که میتوانند با رایانه خود جادو کنند. این افراد که در فیلمهای هالیوود بهعنوان قهرمان و شرور معرفی شدهاند، زندگی خود را ادامه میدهند بدون اینکه توسط دیگر همنوعان درک شوند.
در دنیایی که هر روز بیشتر به فناوری وابسته است، نیاز به متخصصان فناوری اطلاعات (اعم از مهندسان نرمافزار، مهندسان سختافزار، تحلیل داده و غیره) به یک کابوس تبدیل میشود. در نتیجه یافتن افرادی که ماهر هستند و رقابت با حقوق شرکتهای بزرگ دشوار است.
12. برنامهنویسان میتوانند هر چیزی را هک کنند.
شنیدن این تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی، گاهی سرگرمکننده است. بااینحال برنامهنویس کسی است که کد کامپیوتر مینویسد و برنامههای نرمافزاری میسازد. در نتیجه لزوماً یک متخصص امنیتی نیست و حتی اگر بود، به این معنا نیست که خواهد توانست هر چیزی را هک کند.
آنها فقط سعی میکنند از سیستمهایی که ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرند و نیاز به رفع این خرابیهایی دارند، محافظت کنند. اگرچه یک برنامهنویس میتواند نحوه انجام این کار را بیاموزد، اما اکثر آنها کارهای بهتری نسبت به هک کردن دارند.
13. برنامهنویسان زندگی ندارند!
این باور غلط وجود دارد که اکثر برنامهنویسان درونگرا هستند. مطمئناً هرازگاهی فردی وجود دارد که با این مشخصه وجود داشته باشد و البته برنامهنویس هم باشد. اما باور کنید که این اتفاق مطلق نیست. برنامهنویسان بیشتر بهخاطر کار سخت و منطقی بودن آنها در کار گاهاً به این شکل شناخته شوند اما یک حقیقت درست نیست.
14. توسعه نرمافزار به معنای کدگذاری است.
اغلب افراد، توسعهدهندگان برنامهنویسی را مهمترین فعالیت در فرایند توسعه نرمافزار میدانند. این در حالی است که آنها توسعه را مترادف با برنامهنویسی میدانند. هر نقش یا عملکرد دیگری در شرکت برای حمایت از برنامهنویسان در ساخت محصول وجود دارد. درعینحال کمی به حقیقت نزدیک است.
به این صورت که برنامهنویسی یک فعالیت حیاتی در چرخه عمر نرمافزار است. به این معنا که یکی از عناصر ضروری کل فرایند توسعه نرمافزار محسوب میشود. توسعه نرمافزار فرایند برنامهریزی، تعیین چارچوب، طراحی، برنامهنویسی، مستندسازی، آزمایش و رفع اشکال است که در ایجاد و نگهداری برنامهها، چارچوبها یا سایر اجزای نرمافزار دخیل است. اگر هریک از این نقشها وظایف خود را بهدرستی انجام ندهند، تیم نمیتواند محصول با کیفیتی را ارائه دهد؛ بنابراین توسعه نرمافزار به معنای کدنویسی نیست.
واقعاً چرا برنامهنویسی را یاد بگیریم؟ |
15. برنامهنویسان تماموقت به صفحه کامپیوتر نگاه میکنند.
شغل برنامهنویسی بسیار بیشتر از نوشتن کد است. به این صورت که قبل از شروع به نوشتن کد، تیم برنامهنویسی باید برنامهریزی، برآورد و تجزیهوتحلیل آنچه باید طی شود، انجام میدهد. همچنین برای تصمیمگیری در مورد چگونگی حل یک مشکل خاص باید یک برنامه کامل و جامع طراحی شود
16. تسویه بدهیهای بخش فناوری مهم نیست.
در اکثر نرمافزارهای تجاری، مسئله مهم، پول است. به این معنا که شرکتها میخواهند تا آنجا که ممکن است ویژگیهای زیادی را در کوتاهمدت ارائه دهند تا رقیب خود را شکست دهند. این امر باعث میشود تیمها سرعت خود را افزایش داده و ویژگیها و امکانات آن را تا آنجا که میتوانند، سریع ارائه دهند.
9 راه اصلی از راههای کسب درآمد از برنامهنویسی
چنین چرخههای تحویل سریع، بدهیهای فناوری زیادی را ایجاد میکند. هنگامیکه این ویژگیهای مرتبط در تولید به کار گرفته شوند، حقوق بخش فناوری بهسختی اهمیت پیدا میکند. حتی ممکن است پروژه یا اهداف برنامهنویسان را سرزنش کنند. در این صورت این بدهیها و این فشار کاری، رویهم انباشته میشوند و بر عملکرد و قابلیت کدها تأثیر میگذارد.
آن را به دلیل برنامهریزی دقیق برای. بدهی فناوری از تیم توسعه اهمیت کمی میگیرد. در نهایت، آنها که پیادهسازی پیشرفتهای آینده را سختتر میکند. تغییرات کوچک مانند موارد زمان و توجه به حقوق برنامهنویسان، علاوهبرآن که بر برنامهنویسی و اجرای آن تأثیر میگذارد، میتواند باعث شود که از بهترین روش استفاده کنند و به بهترین نحو کدگذاری شود.
17. پرسرعتترین برنامهنویس، از بقیه برتر است.
مطمئناً بسیاری از برنامهنویسان متخصص، ممکن است سریع کدگذاری کنند. اما کدنویسی و تخصص در آن و سرعت برنامهنویسی، به یکدیگر مرتبط نیستند. این تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی از این باور نشئت میگیرد که کمیت بهتر از کیفیت است.
برای تولید متمایز و خوب، برنامهنویسی لازم است که تعدادی مرحله را طی کند. برای تصمیمگیری در مورد مطلوبترین راهحل، باید چندین راهحل در نظر گرفته شود. پس از آن باید کدی را ایجاد و اجرا کند که بتواند الزامات و نیازهای اساسی را با کیفیت خوب، برآورده کند.
همه این فعالیتها به زمان نیاز دارد. اگر یک برنامهنویس مرحله ایدهپردازی را برای نیاز بگذراند، میتواند اجرای اولیه را سریعتر انجام دهد. درعینحال که همیشه بهتر است در اولین تلاش کد با کیفیت تولید شود، حتی اگر تکمیل آن بیشتر طول بکشد.
کلام آخر
دنیای برنامهنویسی پیچیدگیهای خاص خود را دارد که البته طبیعی است و حرفهای بودن این زمینه را نشان میدهد. در این وضع بازهم مردم تصورات غلطی را به آن پیوند میزنند و باعث ایجاد یک وحشت و ترس از برنامهنویسی میشوند. در این مقاله تصورات اشتباه در مورد برنامهنویسی را اصلاح کردیم.